آهنگِ فرهنگ

ازپنجره ی سه بعدی فرهنگ ایران باستان، نگاهی:نیک اندیشی،نیک گفتاری و نیک کرداری.

آهنگِ فرهنگ

ازپنجره ی سه بعدی فرهنگ ایران باستان، نگاهی:نیک اندیشی،نیک گفتاری و نیک کرداری.

بزرگترین سرمایه ی انسان،
نعمت نگاه کردن ، گوش سپردن و اندیشیدن است.
البته دیدنی که حجاب نداشته باشد ،
شنیدنی که با گذشته معنا نشود و
اندیشه ای که ایستا و یک سویه نباشد.

انسانی که بدین گونه ببیند و بشنود و بیاندیشد،
هنرمندی یگانه است.

******************************

در تولدت انتخاب می شوی
ودر زندگی باید انتخاب کنی؛
اگر انتخاب نکنی،دوباره برایت انتخاب می کنند!
نخستین بار که انتخابت کردند،تقدیر تو بود،
این بار اگر دیگران انتخاب کنند،تقصیر توست.

آن گاه که انتخاب حق را درک نکنی،
مجبوری انتخاب خلق را بپذیری.
خلقی که روزمرّگی و اجتماع زدگی را انتخاب کرده اند،
تو را نیز دچار این آفات خواهند کرد.

آدمی وقتی انسان شد،باید دست به انتخاب بزند،
چه در میان خلق و چه از میان اشیاء جهان.

****************************

خودم و همه دوستان کامنت گذار را به تامل در خصوص این چند پرسش دعوت می کنم:

هر یک از ما طبق چه معیاریا معیارهایی ادعا می کنیم که حرف مان و یا رفتارمان درست یا درست تر است؟
نظر درست از نظر غلط وهم چنین رفتار درست از رفتار نادرست ،چگونه تمییز داده می شود؟

در ثانی،این معیارها از کجا آمده اند؟
چگونه ساخته شده اند؟
آیا کسی یا کسانی این معیارها را ساخته اند؟

اگر بلی،آن وقت باید پرسید :
این اشخاص چه کسانی هستند و به چه منظور دست به چنین کاری زده اند؟؟

**********************************

[استفاده و بهره برداری از مطالب به شرط یادآوری منبع،آزاد است]

طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب
نویسندگان

۳۳ مطلب با موضوع «خودشناسی» ثبت شده است

 آینه ظاهرا وسیله ای است که به واسطه مشاهده خود در آن، ظاهر خود را مرتب می کنیم. این کارکرد آشکار و شناخته شده ی آینه است.اما به نظر می رسد،آینه کارکرد پنهانی هم دارد و آن این است که آینه یه وسیله ارتباطی است. ارتباط گیری با خود برای گفتگوی با خود و شناخت بیشتر و عمیق تر خود.

آینه اسباب گفتگو با خود و سفر به دنیای درون را فراهم می کند و موجبات درون بینی ،ویرایش ذهن،پالایش روان و تصعید روح را مهیا می سازد.این وسیله برای شخصیت های آلفایی یه نعمت گرانسنگ محسوب می شود. آنها با آینه خاطرات خوشی دارند، به هنگام تنهایی و گفتگوی درون،آینه یه انیس رازدار محسوب می شود. قدر و ارزش آینه را به خصوص در این دنیای پرهیاهو بدانیم.

گـــوته،فیلسوف پدیدار شناس آلمانی می گوید:

مردم به پرده نقاشی نیاز ندارند، آنان به آینه نیاز دارند.

۳ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۸ ، ۰۸:۴۷
نیکان

هیچ آدمی اشتباهی وارد زندگی ما نمیشه!

 

آدم‌ها وسیله‌‌ای هستند برای شناخت ما از خودمون!

 

آدم ها سازوکار افزایش ظرفیت ذهنی و روانی اند...

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۸ ، ۱۴:۰۹
نیکان

اگربحث‌های مختلف و دیدگاه‌های متفاوت در خودشناسی و شخصیت شناسی را کنار یکدیگر بگذارید و مقایسه کنید، کمتر واژه‌ و اصطلاحی را می‌بینید که به اندازه‌ی درونگرایی و برونگرایی مورد توجه قرار گرفته باشند.

حتی شاید بتوان گفت این دو مفهوم، به نوعی مخرج مشترک رایج‌ترین نظریه های شخصیت شناسی محسوب می‌شوند.

این درس اختصاصاً به بررسی تعریف درونگرایی و ویژگی های افراد درونگرا اختصاص یافته است. اما قطعاً با مطالعه‌ی آن تصویر واضح‌تری از مفهوم برونگرایی هم در ذهن شما شکل خواهد گرفت.

در ادامه‌ی این درس به نکات زیر می‌پردازیم:

آیا تعریف واحد و مشخصی از درونگرایی وجود دارد؟

تعریف درونگرایی در ادبیات یونگ چیست؟

تعریف درونگرایی آیزنک چیست؟

درونگرایی و برونگرایی در مدل پنج عاملی شخصیت چگونه تعریف می‌شود؟

صفت‌ها و ویژگیهایی که با درونگرایی اشتباه گرفته می‌شوند

کدام بهتر است: درونگرایی یا برونگرایی؟

تعریف درونگرایی و خصوصیات افراد درونگرا چیست؟

با وجودی که اصطلاح درونگرایی (به انگلیسی: Introversion) در بسیاری از مدلها و نظریه‌های شخصیت شناسی به کار می‌رود، اما همه‌ی این نظریه‌ها معنای یکسانی برای این مفهوم قائل نیستند.

موازی با تعریف‌های متنوعی که از درونگرایی و ویژگی های افراد درونگرا ارائه شده است، در ادبیات عمومی و میان مردم هم این واژه یک معنای روزمره پیدا کرده است.

ساده‌ترین تعریفی که عموم مردم از درونگرایی در ذهن دارند، ساکت نشستن و منزوی بودن و گوشه‌گیری است.

این تعریف معمولاً بار معنایی منفی هم دارد.

شاید شما هم پدرها و مادرهایی را دیده باشید که گاهی اوقات حتی از دیگران به خاطر درونگرایی فرزندشان عذرخواهی می‌کنند. در حالی که آنچه روی داده صرفاً این بوده که مثلاً فرزندشان به موقع سلام نکرده یا به سوالی که یکی از بستگان پرسیده، پاسخ نداده است.

به علتِ همین برداشت نادرست از درونگرایی است که عباراتی مانند درمان درونگرایی و حل مشکل درونگرایی در جستجوهای اینترنتی به کار می‌روند و رواج دارند.

 

 

درونگرایی در ادبیات یونگ

یونگ یکی از نخستین کسانی است که مفهوم درونگرایی و برونگرایی را رواج داد.

در مدل یونگ، درونگرایی و برونگرایی یک ویژگی دوگانه یا دوقطبی (Dichotomy) محسوب می‌شود. به این معنا که شما یا درونگرا هستید یا برونگرا.

شکل ساده‌ی تعریف درونگرایی و برونگرایی در مدل یونگ به صورت زیر است:

 

درونگرایی به این معنا است که توجه و علایق و دغدغه‌های فرد، به احساسات و افکار و دنیای درونی او معطوف است.

در مقابل، برونگرایی به این معنا است که توجه و علایق و دغدغه‌های فرد به دنیای بیرونی معطوف می‌شود.

 

در کتابها و مقالات تخصصی‌تر یونگی جمله‌هایی شبیه اینها را هم می‌بینید:

  • اینکه برای فرد درونگرا، زندگی ذهنی جذابیت بالایی دارد.
  • اینکه فرد درونگرا از خلوت کردن با خودش انرژی می‌گیرد و در تعامل با دیگران، انرژی خود را از دست می‌دهد.

پرسشنامه آیزنک و تعریف او از برونگرایی و درونگرایی

هانس آیزنک (Eysenck) دو اصطلاح درونگرایی و برونگرایی را از یونگ گرفت. اما ترجیح داد به جای استفاده‌ی دوقطبی، آنها را در دو انتهای یک طیف قرار دهد.

بنابراین در تعریف آیزنک، هر یک از ما نقطه‌ای از طیف درونگرایی و برونگرایی را به خود اختصاص داده‌ایم.

البته آیزنک عملاً مقیاس خود را مقیاس برونگرایی می‌نامد. یعنی فرض می‌کند که همه‌ی ما تا حدی برونگرا هستیم و فقط میزان برونگرایی ما با یکدیگر تفاوت دارد. طبیعتاً اگر شما از دوست خود کمتر برونگرا باشید می‌توانید فرض کنید نسبت به او درونگرا هستید.

آیزنک یک پرسشنامه هم طراحی کرده که دو شاخص را ارزیابی می‌کند (برونگرایی و نوروتیسیزم).

[ فایل مرتبط: دانلود نسخه PDF پرسشنامه آیزنک (انگلیسی) ]

اگر می‌خواهید تصویری دقیق‌تر از مفهوم درونگرایی (یا در واقع: شاخص برونگرایی پایین) در نگاه آیزنک داشته باشید،‌ بد نیست نگاهی به نمونه سوال‌های زیر – که او در پرسشنامه‌اش مطرح می‌کند – بیندازید:

  آیا شما فرد پرحرفی هستید؟
  آیا از دیدن افراد جدید لذت می‌برید؟
  آیا نسبتاً بانشاط و سرزنده هستید؟
  آیا می‌توانید در یک مهمانی شاد شرکت کنید و لذت ببرید؟
  آیا در ایجاد دوستی‌های جدید پیش‌قدم می‌شوید؟
  آیا از قاطی شدن با مردم لذت می‌برید؟
  آیا از [محیطِ] پرهیجان و شلوغ لذت می‌برید؟

 

برونگرایی [و درونگرایی] در مدل پنج عاملی شخصیت

مدل پنج عاملی شخصیت هم یکی از پنج فاکتور اصلی سنجش شخصیت را برونگرایی می‌داند و مانند آیزنک برای برونگرایی یک طیف تعریف می‌کند.

به عبارت دیگر، هر چه برونگرایی شما پایین‌تر باشد، می‌توانید فرض‌ کنید درونگراتر هستید.

اما باید به خاطر داشته باشیم که آنچه به عنوان برونگرایی در مدل پنج عاملی مطرح می‌شود، ترکیبی از شش دسته ویژگی است:

  • گرم بودن
  • اجتماعی بودن
  • صراحت و قاطعیت
  • جنب و جوش و فعالیت
  • هیجان‌خواهی
  • تجربه هیجان‌های مثبت

بنابراین حاصل‌جمع وضعیت شما در این شش دسته ویژگی است که نهایتاً باعث می‌شود در مدل پنج عاملی شما را برونگراتر از فردی دیگر یا درونگراتر از او ارزیابی کنند.

[ درس مرتبط: مدل پنج عاملی شخصیت ]

[ درس مرتبط: تعریف برونگرایی در مدل پنج عاملی

[ درس مرتبط: پرسشهای سنجش درونگرایی / برونگرایی در شخصیت شناسی پنج عاملی ]

صفت‌هایی که با درونگرایی اشتباه گرفته می‌شوند

ما واژه‌ها و ویژگیهای متعددی را معادل درونگرایی در نظر می‌گیریم.

به عنوان مثال خجالتی بودن از جمله مواردی است که معادل درونگرایی در نظر گرفته می‌شود.

در حالی که فرد خجالتی از تعامل با دیگران هراس دارد اما فرد درونگرا، صرفاً تنها بودن را به در جمع بودن ترجیح می‌دهد.

[ درس مرتبط: تفاوت خجالتی بودن و درونگرایی ]

[ درس مرتبط: پرسشنامه سنجش خجالت و کمرویی ]

[ درس مرتبط: ریشه های خجالتی بودن و کمرویی ]

حتی نوروتیک بودن و درونگرایی نیز گاهی در بین عامه‌ی مردم یکسان و هم‌معنا (یا نزدیک به هم) فرض می‌شوند.

با توجه به توضیحاتی که تا اینجا ارائه شد، قطعاً توجه دارید که باید همواره به معنای دقیق درونگرایی توجه داشته باشیم و به سادگی آن را به جای جمع گریزی یا خجالتی بودن یا اضطراب اجتماعی یا موارد مشابه به کار نبریم.

کدام بهتر است: درونگرایی یا برونگرایی؟

مستقل از ریشه‌ی تفاوتها و سهم وراثت و محیط و تربیت در درونگرایی و برونگرایی، یک نکته‌ی مشخص وجود دارد و آن اینکه از میان دو صفت درونگرا و برونگرا نمی‌توان یکی را به دیگری ترجیح داد.

 

موفقیت زندگی و شغلی ما، تابع درونگرایی و برونگرایی‌مان نیست؛ بلکه تابع شغل و مسیری است که برای زندگی انتخاب می‌کنیم.

اگر چه ممکن است یک فرد درونگرا در شغل‌هایی با پایه‌ی مالی، موفق‌تر از شغل‌هایی با پایه‌ی فروش باشد و بالعکس فرد برونگرا در شغل‌هایی که بر پایه‌ی فروش بنا شده‌اند شانس موفقیت بیشتری داشته باشد.

 

 

حتی در یک زمینه‌ی تخصصی نیز، به سادگی نمی‌توان در مورد موفقیت یا عدم موفقیت بر اساس تیپ شخصیتی نظر داد.

در تکمیل مورد نخست، می‌توان این مثال را مطرح کرد:

  • فرد درونگرا می‌تواند در شغل‌هایی نظیر حسابداری که تعامل کمتری با محیط دارند موفق‌تر عمل کند.
  • فرد برونگرا می‌تواند در حسابرسی، که شغلی با تعامل بالاتر است، موفق‌تر باشد.
  • فرد درونگرا ممکن است بتواند مدیر فروش بسیار خوبی باشد.
  • فرد برونگرا ممکن است در سمت فروشنده زندگی موفق‌تری را تجربه کند.

به عبارت دیگر در هر زمینه‌ی شغلی، می‌توانید زمینه‌های تخصصی‌تری را ببینید که برای فرد برونگرا یا درونگرا مناسب باشد.

این جمله که فرد برونگرا می‌تواند معلم بهتری باشد، مربوط به چند دهه قبل است.

امروز، هم برونگرایان و هم درونگرایان می‌توانند تجربه‌ی موفقی از معلمی داشته باشند. فقط شاید برونگرا به سراغ معلمی در فضای فیزیکی و درونگرا به سمت آموزش دیجیتال برود.

 

 

حتی اگر یک فرد درونگرا به فروشندگی منصوب شود، باز هم نمی‌توان نتیجه گرفت که وی الزاماً فروشنده‌ی ناموفقی خواهد بود.

اما می‌توان نتیجه گرفت که اگر او بخواهد به اندازه‌ی یک فرد برونگرا موفق باشد، احتمالاً باید انرژی بیشتری را برای کسب همان میزان از موفقیت صرف کند.

به بیان دیگر، ممکن است فرد درونگرا در شغلی که مناسب فرد برونگراست، زودتر مستهلک شود.

 

به خاطر داشته باشید که در اینجا هم، اما و اگرهای بسیاری وجود داشت و هیچ‌یک از توضیحات بالا را نمی‌توان به عنوان یک فکت علمی و دقیق مورد استناد قرار داد.

طی سال‌های اخیر، کتاب سکوت نوشته سوزان کین، نقش مهمی در تفهمیم این بحث در سطح جهانی داشته و امروز کمتر فرد پخته‌ و مطلعی را می‌بینید که برونگرایی را ویژگی بهتر و درونگرایی را یک ویژگی نامطلوب در نظر بگیرد.

برگرفته از سایت متمم

 

 

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۸ ، ۰۸:۵۵
نیکان

رک یا FRANK به معناى ابراز نظرات شخصى در مورد مسائلى است که مربوط به خود ما می شود مثلا من بستنى دوست ندارم این موضوع را به صراحت بازگو می کنم یا دوستى از من می پرسد: میاى بریم بیرون؟ به راحتى می گویم: نه الان حوصله ندارم ... این می شود نظر شخصى من در مورد خودِ من ...

و اما،

رود یا RUDE به معناى گستاخى یا بی ادبی است که نظرات ما در مورد ظاهر یا شخصیت دیگران است، مثلا من به دوستم می گویم: چقدر چاق هستى! یا می گویم: بینى تو شبیه بینىِ عقاب است! ببخشیدا من رک هستم!!!

 

فرق رک بودن و سخن ناسنجیده را بدانیم و هرچه در ذهن مبارک مى آید در قالب رک بودن تحویل دیگران ندهیم!!!

 

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۸ ، ۰۹:۳۵
نیکان

 

همیشه دعا کنیم:

چشمانی داشته باشیم که بهترین ها را در آدم ها ببیند؛

قلبی داشته باشیم که خطاکارترین آدم ها را ببخشد؛

ذهنی داشته باشیم که بدی های آدم ها را فراموش کند؛

و روحی داشته باشیم که هیچگاه ایمانش را به خدا از دست ندهد.

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۸ ، ۱۹:۰۰
نیکان

خیلی از ما حتی بلد نیستیم آرزو کنیم.
و گاهی آرزوهایمان را هم از روی دست بقیه تقلب می‌کنیم!!


نگاه می‌کنیم ببینیم مردم دوست دارند کجا زندگی کنند؟

مردم دوست دارند با چجور آدمی ازدواج کنند؟

مردم عاشق کدام ماشین هستند؟

کدام مارک کیف و کفش و لباس هست که اگر بپوشی همه دهانشان باز می‌ماند؟


خلاصه می‌نشینیم آرزوهای مردم را درمیاوریم و میفهمیم مردم چی دوست دارند بعد همان‌‌ چیزها را می‌گذاریم در لیست آرزوهایمان آن وقت هدفمان از خریدن هر چیزی فقط دراوردنِ چشم بقیه است.


هدفمان از شغلی که می‌خواهیم بدست بیاوریم کور کردنِ چشم حسودان است.
هدفمان از ازدواجمان این است هر کس زندگی‌مان را دید دلش بخواهد جای ما باشد!
ولی راستش ما با آرزوهایی که مال خودمان نیست هیچ وقت رنگ خوشبختی را نخواهیم دید،شاید در مقابل این همه جانی که داریم می‌کَنیم موفق شویم حسرتِ دیگران را بخریم اما زندگی‌ای که چشم مردم دنبالش باشد به دهان آدم مزه نمی‌کند که!

من فکر می‌کنم کاش هر کدام آرزوهای خودمان را داشتیم و پیِ دلِ خودمان می‌رفتیم.
وقتی آرزوهای یکدیگر را می‌دزدیم، خوشحالیِ رسیدن به آرزوهایمان بارِ دلِ آنهایی می‌شود که آن آرزو را دارند و بهش نرسیده‌اند؛این یعنی شادی‌ای که یک وَرَش غم است.


من دوست دارم دنبالِ دلِ خودم بروم و برای آرزوهای خودم زندگی‌ام را خرج کنم...

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۸ ، ۱۲:۴۹
نیکان

یک تست ساده و جذاب برای نمایش میزان علاقه ی شما به کسی که به آن " عشق" می ورزید: چنانچه دوست داشتید، پاسخ دهید.پاسخنامه بعدا در قالب پست درج خواهد شد.

 

سوال اول:

شما به طرف خانه کسی که دوست دارید می روید.

دو راه برای رسیدن به آنجا وجود دارد:

یکی کوتاه و مستقیم است که شما را سریع به مقصد می رساند ولی خیلی ساده و خسته کننده ست.

اما راه دوم به طور قابل ملاحظه ای طولانی تر است ولی پر از مناظر زیبا و جالب است.

حال شما کدام راه را برای رسیدن به خانه محبوبتان انتخاب می کنید؟ راه کوتاه یا بلند؟

 

سوال دوم:

در راه دو بوته گل رز می بینید.

یکی پر از رزهای قرمز و دیگری پر از رزهای سفید.

شما تصمیم می گیرید ۲۰ شاخه از رزها را برای او بچینید.

چند تا را سفید و چند تا را قرمز انتخاب می کنید

(شما می توانید  همه 20 شاخه را از یک رنگ یا از ترکیب دو رنگ انتخاب کنید)

 

سوال سوم:

بالاخره شما به خانه او می رسید.

یکی از افراد خانواده در را بر روی شما باز می کند.

شما می توانید از آنها بخواهید که دوستتان را صدا بزند.

یا اینکه خودتان او را خبر کنید.

حالا چکار می کنید؟

 

سوال چهارم:

شما وارد منزل شده به اتاق او می روید ولی کسی آنجا نیست.

پس تصمیم می گیرید رزها را همان جا بگذارید.

حال، ترجیح می دهید آنها را لب پنجره بگذارید یا روی تخت؟

 

سوال پنجم:

شب می شود شما و او هر کدام در اتاق های جداگانه ای می خوابید.

صبح زمانی که بیدار شدید به اتاق او می روید:

به نظر شما وقتی که آنجا می روید او خواب است یا بیدار؟

 

 

سوال آخر:

وقت برگشتن به خانه است

آیا راه کوتاه و ساده را انتخاب می کنید؟

یا ترجیح می دهید از راه طولانی و جالب تر برگردید؟

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۰۹:۱۵
نیکان

آدم‌های دنیای هر کس دو دسته هستند:

آدم‌های داشته و نداشته.


آدم‌های داشته همان کسانی هستند که هر روز میبینی‌شان، چشم توی چشم شان می‌شوی ،کنارشان غذا می‌خوری، راه می‌روی و حتی می‌خندی؛ آدم‌های داشته یعنی همان آدم‌های روزمره! 
اما
دسته دوم آدم‌های نداشته هستند؛همان‌ها که حسرت داشتن‌شان توی دلت مدام بالا و پایین می شود، اما نباید که داشته باشی‌شان!
چون اگر به تو تعلق داشته باشند، می‌شوند آدم روزمره!
اصلا قشنگی این آدم‌ها به نداشتن‌شان است.
باید از دور نگاه‌شان کنی...
بعد بودن‌شان را قاب بگیری و بچسبانی بهترین جای دلت!


واقعیت این است که ما بیشتر از آدم‌های داشته، با آدم‌های نداشته‌مان زندگی می‌کنیم.
همین‌ها هستند که به زندگی‌مان عمق می‌بخشند.
همین‌ها هستند که امید را در دل‌مان زنده می‌کنند و زنده نگه می دارند.
گریه و خنده‌مان را می فهمند و سکوت‌مان را ترجمه می‌کنند.
نداشتن این آدم‌ها درد دارد، اما قشنگی زندگی به نداشتن همین آدم‌هاست...
به این است که از دور نگاه‌شان کنی و لبخند بزنی و بگویی:

آدم نداشته! اگر بدانی ...!!

 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۸ ، ۱۷:۱۵
نیکان
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۴ مهر ۹۸ ، ۱۳:۳۰
نیکان

یکی از الگوهای بسیار جالب و مورد توجه در تصویر کردن سطوح آگاهی در رفتار انسانی پنجرهٔ جو-هری است. این نام از ابتدای اسامی کوچک دو روانشناس - «جوزف لوفت» و «هری اینگهام» که مدل را طراحی کرده‌اند گرفته شده است. این مدل پیوند فرد با اشخاص دیگر را در چهار خانه نشان می‌دهد که این چهار خانه هریک خانه‌ای از یک پنجرهٔ بزرگ است. اندازهٔ هر خانه نشان دهندهٔ آگاهی - به‌وسیلهٔ خود فرد یا به‌وسیلهٔ دیگران - از رفتار، احساسات و انگیزه‌های خود است .این خانه‌ها موارد زیر را بیان می‌کنند:

 

 
 
پنجرهٔ جوهری
  • منطقهٔ گشوده که نشان‌دهندهٔ جنبه‌هایی از شخصیت فرد است که توسط او و توسط دیگران معلوم است.
  • منطقهٔ کور که نشان‌دهندهٔ جنبه‌هایی از شخصیت فرد است که برای دیگران شناخته شده است ولی برای خود فرد ناشناخته است.
  • منطقهٔ پنهان که نشان‌دهندهٔ جنبه‌هایی از شخصیت فرد است که برای خود فرد شناخته شده است ولی برای دیگران ناشناخته است.
  • منطقهٔ ناشناخته که نشان‌دهندهٔ جنبه‌هایی از شخصیت فرد است که نه برای خود فرد شناخته شده است و نه برای دیگران.

مطابق مدل پنجره جو-هری هر قدر ناحیه عمومی افراد گسترده تر شود توان برقراری ارتباطی آنها بیشتر، انعطاف پذیری در سبک رهبری آنها گسترده تر و حالات من آنها وسیع تر می‌شود زیرا در این ناحیه طرفین شناخت دارند و امکان بروز تضاد ضعیف است. پس افراد برای افزایش توان ارتباطی خود باید ناحیه عمومی را گسترش دهند. راهکارهای گسترش ناحیه عمومی عبارت اند از:

1- افشا یا خودگشودگی افشا یا خودگشودگی یعنی این که فرد (در اینجا مدیر) پیرامون خودش اطلاعات منتشر کند. لازم به ذکر است که افشا باید به موقع و طرفینی باشد یعنی اگر در فرایند ارتباطات فقط یک طرف اقدام به خودگشودگی نماید و دیگری آن را انجام ندهد ارتباط برقرار نمی‌شود. افشا باعث پیشروی ناحیه عمومی در خصوصی می‌شود و ناحیه خصوصی را کوچک می کند.

2- بازخور بازخور باعث گسترش ناحیه عمومی در ناحیه کور می شود.

 

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۸ ، ۱۰:۰۰
نیکان