ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯ ﺭﻭﻱ ﻛﺎﺭ ﺁﺩﻣﻬﺎ !
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ
ﻳﻜﻲ ﺧﻨﺪﺩ ﺯ ﺁﺑﺎﺩﻱ
ﻳﻜﻲ ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩﻱ
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩﻱ
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ
ﭼﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ
ﭼﻪ ﺗﻠﺨﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ
ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ ﭘﺎﻳﻴﻦ
ﭼﻪ ﺍﺳﻔﻠﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﻠﻴﺎ
ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮﻱ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ
ﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ!!
امروز روز بزرگداشت حضرت حافظ است.
شاعری که مردم ایران بیشترین مراجعه و مراوده را با ایشان دارند. چرا که در مناسبت های مختلف( شب یلدا، لحظات تحویل سال و حتی در تعقیبات نمازهای یومیه و غیره) به دیوان حضرتش رجوع و دقایقی را با ابیات الهام بخش اش حال می کنند.
به همین مناسبت غزلی را از سلطان غزلسرای ایران زمین یادآور می شود، باشد که لذتی حاصل آید:
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی
شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
خط ساقی گر از این گونه زند نقش بر آب
ای بسا رخ که به خونابه منقش باشد
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
غم دنیای دنی چند خوری باده بخور
حیف باشد دل دانا که مشوش باشد
دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش
گر شرابش ز کف ساقی مه وش باشد
پاییز کوچک من
گنجایش هزار بهار
گنجایش هزار شکفتن دارد
پاییز کوچک من
دنیای سازش همه رنگ هاست
با یکدیگر...
همیشه دعا کنیم:
چشمانی داشته باشیم که بهترین ها را در آدم ها ببیند؛
قلبی داشته باشیم که خطاکارترین آدم ها را ببخشد؛
ذهنی داشته باشیم که بدی های آدم ها را فراموش کند؛
و روحی داشته باشیم که هیچگاه ایمانش را به خدا از دست ندهد.
خیلی از ما حتی بلد نیستیم آرزو کنیم.
و گاهی آرزوهایمان را هم از روی دست بقیه تقلب میکنیم!!
نگاه میکنیم ببینیم مردم دوست دارند کجا زندگی کنند؟
مردم دوست دارند با چجور آدمی ازدواج کنند؟
مردم عاشق کدام ماشین هستند؟
کدام مارک کیف و کفش و لباس هست که اگر بپوشی همه دهانشان باز میماند؟
خلاصه مینشینیم آرزوهای مردم را درمیاوریم و میفهمیم مردم چی دوست دارند بعد همان چیزها را میگذاریم در لیست آرزوهایمان آن وقت هدفمان از خریدن هر چیزی فقط دراوردنِ چشم بقیه است.
هدفمان از شغلی که میخواهیم بدست بیاوریم کور کردنِ چشم حسودان است.
هدفمان از ازدواجمان این است هر کس زندگیمان را دید دلش بخواهد جای ما باشد!
ولی راستش ما با آرزوهایی که مال خودمان نیست هیچ وقت رنگ خوشبختی را نخواهیم دید،شاید در مقابل این همه جانی که داریم میکَنیم موفق شویم حسرتِ دیگران را بخریم اما زندگیای که چشم مردم دنبالش باشد به دهان آدم مزه نمیکند که!
من فکر میکنم کاش هر کدام آرزوهای خودمان را داشتیم و پیِ دلِ خودمان میرفتیم.
وقتی آرزوهای یکدیگر را میدزدیم، خوشحالیِ رسیدن به آرزوهایمان بارِ دلِ آنهایی میشود که آن آرزو را دارند و بهش نرسیدهاند؛این یعنی شادیای که یک وَرَش غم است.
من دوست دارم دنبالِ دلِ خودم بروم و برای آرزوهای خودم زندگیام را خرج کنم...
من دریافته ام که دوست داشته شدن،هیچ
و اما دوست داشتن،همه چیز است
و بیش از آن بر این باورم که
آنچه هستی ما را پرمعنی و شادمانه می سازد
چیزی جز احساسات و عاطفه ما نیست
پس آنکس نیکبخت است که بتواند عشق بورزد
رمز خوشبخت زیستن،در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم
بل که در این است که کاری را که انجام می دهیم،دوست داشته باشیم!!