لا اله الا عشق
تو را به شعر سپردم و شعر را با عشق
سپرده ام به خدا (لا اله الا عشق)
تو از تلاوت گنـدم،تفأل سیبی
توطعم شاخ نباتی به رمزِ"ری را"عشق!
تو رقص بلخیِ شمسی،شب هزارویکم
کشیده ای به نفس از دمِ مسیحا عشق
سحر به ندبه نشستم که شعر تازه کنم
به قدرِ سوره ی یلدا نوشته ام یا عشق
من از قبیله کوچم،عبور را بلدم
عبور می کنم از هرکه هر چه الا عشق
به جبر گوشه ی چشمت حساب پس دادم
مرا به شعری سفارش بکن،ولی با عشق
م.ح.افشار
* " ر ی ر ا" در لغت به معنای هشیار باش و آگاه باش است. اما در واقع نام پرنده ای کوچک ( کوچکتر از گنجشک) و خوش صدا در کوهستان و جنگل های مازندران است که صدایش را می توان شنید ولی خودش را نمی توان دید. افزون بر این نامی دخترانه است که در اشعار نیما یوشیج و سید علی صالحی به عنوان " معشوق انتزاعی" ( آنیمای درون) یاد شده است.
خیلی زیبا بود این شعر
واقعا تعبیر معرکهای است؛ " لا اله الّا عشق" ...
یاد این شعر مولانا افتادم:
همه اجزای عالم عاشقانند
و هر جزو جهان مست لقایی
ولیک اسرار خود با تو نگویند
نشاید گفت سر جز با سزایی
چراخواران چراشان هم چراخوار
ز کاسه و خوان شیرین کدخدایی
نه موران با سلیمان راز گفتند
نه با داوود میزد که صدایی
اگر این آسمان عاشق نبودی
نبودی سینه او را صفایی
وگر خورشید هم عاشق نبودی
نبودی در جمال او ضیایی
زمین و کوه اگر نه عاشق اندی
نرستی از دل هر دو گیاهی
اگر دریا ز عشق آگه نبودی
قراری داشتی آخر به جایی
تو عاشق باش تا عاشق شناسی
وفا کن تا ببینی باوفایی
نپذرفت آسمان بار امانت
که عاشق بود و ترسید از خطایی